گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
داستان های بحارالانوار
جلد پنجم
پاورقی ها



1- بحار: ج 74، ص 52.
2- (یا من یقبل الیسیر و یعفو عن الکثیر اقبل منی الیسیر و اعف عنی الکبیر، انک الغفور الرحیم).
3- بحار: ج 74، ص 75 و ج 81، ص 232 و ج 95، ص 342.
4- بحار: ج 22، ص 130 و ج 72، ص 13.
5- بحار: ج 103، ص 9.
6- بحار؛ ج 75 ص 28.
7- بحار: ج 22، ص 508.
8- بحار: ج 72، ص 61.
9- بحار: ج 73، ص 346.
10- صفه جای سایه ای در کنار مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله بود. مسلمانان تازه وارد و غریب و بی پناه آنجا اسکان داده می شدند...
11- بحار: 22، ص 123.
12- بحار: ج 73، ص 346 - بحار: ج 18، ص 292 و 409 - ج 93، ص 83 و 169 با کمی تفاوت.
13- بحار: ج 70، ص 159.
14- بحار: ج 41، ص 11 و ج 87، ص 195.
15- بحار: ج 42، ص 276.
16- بحار: ج 40، ص 337.
17- بحار: ج 70، ص 392.
18- بحار: ج 40، ص 306.
19- بحار: ج 40، ص 344.
20- بحار: ج 42، ص 319.
21- بحار: ج 68، ص 155.
22- بحار: ج 35، ص 237 و 247. این داستان به طور خلاصه بیان گردید.
23- بحار: ج 43، ص 333.
24- بحار: ج 46، ص 15.
25- بحار: ج 44، ص 196.
26- دعائی که امام علیه السلام به او تعلیم فرمود، همان دعای (مشمول) معروف است که مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح نوشته است.
27- بحار: ج 41، ص 225 و ج 95، ص 295.
28- بحار: ج 44، ص 255.
29- بحار: ج 45، ص 21.
30- بحار: ج 45، ص 16.
در خبر دیگر آمده است: وهب نصرانی بود. او با مادرش بوسیله امام حسین علیه السلام مسلمان شدند و روز عاشورا 24 نفر پیاده و 12 نفر سوار از لشکر دشمن به درک فرستاد. سپس او را اسیر کردند. نزد عمر بن سعد بردند. ابن سعد گفت: عجب شجاعت و قدرت فوق العاده داشتی! سپس دستور داد: گردن وهب را زدند و سر مبارکش را به سوی لشکر امام حسین علیه السلام انداختند. مادر وهب سر او را برداشت و بوسید. آن گاه به طرف لشکر امام حسین علیه السلام انداختند. سر مبارک به مردی خورد و او را کشت. سپس مادر وهب عمود خیمه را به دست گرفت و به دشمن حمله کرد و دو نفر از آنان را به هلاکت رساند. امام حسین علیه السلام به مادر وهب فرمود: برگرد! زیرا جهاد برای زن جایز نیست. مادر وهب در حالی برگشت که می گفت: خدا! امید مرا ناامید مکن. امام علیه السلام به او فرمود: خداوند تو را ناامید نخواهد کرد و فرزندت در کنار پیغمبر علیه السلام خواهد بود.(ن)
31- بحار: ج 44، ص 293.
32- آنان که خشم خود فرو خورند و از مردم گذشت نمایند و خدا دوست دارد نیکوکاران را. سوره آل عمران آیه 134.
33- بحار: ج 46، ص 54.
34- آنان که خشم خود فرو خورند و از مردم گذشت نمایند و خدا دوست دارد نیکوکاران را. سوره آل عمران آیه 134.
35- بحار: ج 46، ص 54.
36- بحار: ج 46،ص 60.
37- بحار: ج 78، ص 135.
38- سوره های محمد، آیه 2 و رعد، آیه 25 و بقره، آیه 27.
39- بحار: ج 74، ص 196 و 208 و جلد 78، ص 137 با تفاوت مختصر.
40- بحار: ج 46، ص 74.
41- آل عمران، آیه 33. ترجمه: آنان خشم فرو نشانند، از بدی مردم درگذرند و خداوند دوستار نیکوکاران است.
42- بحار ج 46، ص 68 - ج 71، ص 398 و 413 و ج 80، ص 329.
43- بحار: ج 48، ص 5
44- بحار: ج 46، ص 287.
45- بحار: ج 3،ص 49.
46- بحار: ج 46،ص 458.
47- بحار: ج 47،ص 370 و ج 74، ص 292.
48- بحار: ج 1،ص 55.
49- بحار: ج 22،ص 129.
50- بحار: ج 3،ص 31-32 و 141. تلفیق از دو روایت 6-5.
51- بحار: ج 3،ص 41، ج 67، ص 137 و ج 92، ص 232 و 24 با کمی تفاوت.
52- قیاس آن است که خداوند حکمی را در موردی بیان کند و بدون درک حکمت آن، در مورد دوم در آن مورد نیز جاری گردد.
53- بحار: ج 48،ص 46.
54- و از فرزندان او (ابراهیم) داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون و این چنین نیکوکاران را پاداش می دهیم (همچنین زکریا و عیسی)
55- بحار: ج 48،ص 127 و ج 96، ص 240.
متأسفانه هنوز هم این طرز تفکر غلط در بعضی مردم و در فرهنگ برخی جوامع حکم فرماست و نسل پیغمبر صلی الله علیه و آله را منحصر در نسل پسری می دانند! و سلسله نسل دختری را نسل رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نمی دانند و منشأ اصلی موضوع آن بوده است که مادر را در تولید فرزند سهیم نمی دانستند. در صورتی که این تفکر نادرست از نظر حدیث و علم روز و همچنین از لحاظ قضاوت عرف مردود است زیرا که پدر و مادر در تولید نسل سهیم هستند. فرزندان دختر و پسر از لحاظ نسل بودن یکسانند، بنابراین کسانی که نسبتشان از جانب مادر، حتی مادران بزرگ به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می رسند همگی از فرزندان آن حضرت بوده و با نسل پسری فرقی ندارند و مسئله خمس که یک قانون الهی است مورد توجه فقهای اسلام بوده ودر جای خود در پیرامون آن بحث و گفتگو شده است. به طوری که بعضی از بزرگان فقها معتقدند، نسل دختری نیز همانند نسل پسری، می توانند از خمس (سهم سادات) استفاده کنند. (ن)
56- بحار: ج 48،ص 130.
57- بحار: ج 48،ص 41.
58- بحار: ج 48،ص 73.
59- بحار: ج 48،ص 85.
60- بحار: ج 74،ص 187.
61- ظهار: آن است که مردی به زن خود گوید: پشت تو برای من مانند پشت مادرم، خواهرم یا دخترم است و در این صورت همسرش حرام می شود باید کفاره ظهار را بدهد و دوباره بر او حلال گردد و ظهار در دوران جاهلیت نوعی طلاق به شمار می رفت و سبب حرمت ابدی می گشت؛ ولی اسلام حکم آن را تغییر داد و تنها سبب حرمت و کفاره گردید.
62- بحار: ج 50، ص 78 - 75.
63-
باتوا علی قلل الاجبال تحرسهم
غلب الرجال فلم تنفعهم القلل
واستتزلوا بعد عز من معاقلهم
و اسکنوا حفرا یا بئسما نزلوا
ناداهم سارخ من بعد دفنهم
أین الاساور و التیجان و الحلل
أین الوجوه التی کانت منعمة
من دونها تضرب الاستار و الکلل
فافصح القبر عنهم حین سائلهم
تلک الوجوه علیها الدور تنتقل
قد طال ما أکللوا دهرا و قد شربوا
و اصبحوا الیوم الاکل قد أکلوا
64- بحار: 50، ص 211
65- بحار: ج 3، 268، ج 36 ص 412 و ج 69، ص 1.
66- بحار: ج 50، ص 270
67- ظاهرا روزه وی مستحبی بوده؛ لذا امام علیه السلام برایش آسان گرفتند.
68- بحار: ج 2، ص 255
69- أبشری بولد یملک الدنیا شرقا و غربا و یملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا.
70- بحار: ج 51: ص 10-4.
71- بحار: ج 22 ص 317
72- بحار: ج 22، ص 398.
73- بحار: ج 42، ص 157.
74- بحار: ج 46، ص 120.
75- بحار: ج 73، ص 259.
76- بحار: ج 47، ص 384.
77- بحار: ج 22، ص 321.
78- بحار: ج 69، ص 162.
79- بحار: ج 82، ص 150
80- بحار: ج 48، ص 172.
81- بحار: ج 14، ص 95.
82- بحار: ج 14، ص 507
83- این داستان با مختصر اختلافی، در بحار ج 70، ص 244 و 380 نیز آمده است بحار: ج 14 ص 425 و 421.
84- بحار: ج 14، ص 492 و ج 71، ص 55.
85- بحار: ج 72، ص 320.
86- بحار: ج 13، ص 432 و ج 71، ص 361.
87- بحار: ج 75، ص 373.
88- بحار: ج 14، ص 280.
89- بحار: ج 6، ص 220، ج 14، ص 287، ج 75، ص 2 و 496.
90- بحار: ج 13، ص 21.
91- بحار: ج 14، ص 287.
92- بحار: ج 11، ص 229.